جدول جو
جدول جو

معنی محمد زبیدی - جستجوی لغت در جدول جو

محمد زبیدی
محمد بن شعیب بن حجاج، از زبید یمن. شاگرد محمد بن یوسف و استاد طبرانی و خود از محدثان است. (از تاج العروس). از زبید یمن است، محمد بن شعیب محدث. (از منتهی الارب). نقش محدثان در انتقال دقیق سنت پیامبر اسلام، چنان حیاتی بوده که بسیاری از علوم اسلامی مانند فقه و تفسیر، بر پایه تحقیقات آنان شکل گرفته اند. محدث کسی بود که عمر خود را صرف شنیدن، حفظ کردن، مقایسه و روایت احادیث کرد و در این مسیر، سفرهای طولانی به شهرهای مختلف را به جان می خرید. کتاب هایی چون صحیح بخاری و مسلم، نتیجه تلاش نسل های متعدد از محدثان هستند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زُ بَ)
محمد بن عمرو بن عبدالله بن زبیر از. راویانست. مامقانی آرد: محمد بن عمرو منسوب به زبیر است اما این دلیل آن نیست که وی ملقب به زبیری است هرچند در برخی کتب بدین عنوان ملقب گردیده است. (از تنقیح المقال: قسمت القاب)
لغت نامه دهخدا
ابن علی زبیری مکنی به ابوالحسین. او راست: جنان الجنان و ریاض الاذهان فی شعراء مصر. وفات وی به سال 563 هجری قمری بود
لغت نامه دهخدا
(زَ)
احمد بن ابراهیم بن عجنس بن اسباط زبادی است. ابوسعید بن یونس وی را نام برده و از بطن زباد دانسته و گفته است ابوالفضل زبادی اندلسی برادر زبادی عبدالرحمن است. وی نقل حدیث کرده و بسال 332 هجری قمری درگذشته است. (از انساب سمعانی ذیل زبادی)
حمیر بن زباد بن یزید بن معدیکرب است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(مُ حَمْ مَ)
ابن محمد بن (احمد) یا محمد عمیدی. فقیه حنفی مذهب سمرقندی، ملقب به رکن الدین در فن مسائل خلافی و بحث و تحقیق استاد و نخستین کسی است که در این فن کتاب نوشت وی در خدمت رضی الدین نیشابوری بود و یکی از ارکان چهارگانه ای بودند که در خدمت رضی الدین در فن خلاف تبحر یافتندو همه را رکن الدین لقب دادند: رکن الدین طاوسی، رکن الدین امام زاده. عمیدی را آثاری است از جمله: الارشاد، النفائس. عمیدی در سال 615 هجری قمری در بخارا درگذشته است. (از وفیات الاعیان چ بیروت ج 4 صص 257- 258)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
محمد بن حسن. محدث است. (منتهی الارب). محمد بن حسن بن ابی الحسن بن زبالۀ مخزومی مدنی. محدث، از مالک و دراوردی نقل حدیث کند و اهل عراق از او روایت کنند. ابن معین و ابوداود درباره او سخن گفته اند و رشاطی گوید: ناچیز و غیر قابل اعتماد است، زبیر بن بکار و ابوخیثمه نیز از او روایت دارند. (تاج العروس). سمعانی آرد: ابومحمد بن حسن بن ابی الحسن بن زبالۀ مخزومی از مدینه است و از مالک و دراوردی نقل حدیث کند و ابوخیثمه و اهل عراق از او حدیث نقل کنند. یحیی بن معین میگفت: ابن زبالۀ مدینی ثقه نیست و احادیث را سرقت میکند. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
محمد بن عباس بن یحیی بن مبارک از ائمۀ نحو و ادب و نوادر اخبار عرب بود و تربیت اولاد مقتدر خلیفۀ عباسی (295- 320 هجری قمری) را به عهده داشت. از آثار اوست: 1- اخبار یزید بن معاویه یا اخبار یزیدیین. 2- مختصری در نحو. 3- مناقب بنی العباس. وی به سال 310 یا 313 هجری قمری درگذشت. (از ریحانه الادب ج 4 ص 336). و رجوع به مادۀ ابوعبدالله یزیدی... و قاموس الاعلام ترکی و لباب الانساب شود
لغت نامه دهخدا
(مُحَمْ مَ)
ابن ابی محمد یحیی بن المبارک یزیدی. اشهر افراد خاندان یزیدی است و جد او عبدالله یزیدی از علمای لغت و عربیت بود و محمد در خدمت مأمون و نیز معتصم بود و هنگامی که معتصم به مبیضۀ مصر رفت محمد با او بود و بدانجا وفات یافت. وی را دوازده پسر بوداحمد، عبدالله (عبدالله بیشتر به عبدوس مشهور است) ، عباس و این سه تن اوصیای پدر خویش بودند و جعفر و علی وحسن و فضل و حسین و عیسی و سلیمان و عبیدالله و یوسف. (از الفهرست ابن الندیم). و رجوع به یزیدیین شود
لغت نامه دهخدا
ابن حسن بن عبدالله بن مذحج بن محمد بن عبدالله بن بشر زبیدی اشبیلی نزیل قرطبه، مکنی به ابی بکر. در علم نحو و حفظ لغت یگانه عصر بود. او را کتابهاست که بر وفور دانش وی دلالت کند از آنهاست کتاب طبقات النحویین و اللغویین بالمشرق و الاندلس (از زمان ابوالاسود دئلی تا زمان شیخ وی ابوعبدالله نحوی ریاحی) ، و نیز مختصر کتاب العین خلیل و الغایه در عروض، الواضح و شرح ابنیۀ الکتاب سیبویه. وی به سال 379 یا 380 ه. ق. درگذشته است. (از وفیات الاعیان ج 2 ص 92 و 93)
لغت نامه دهخدا